شعرهایی برای احمد اقتداری: دریانوردی که دریا را به کتابخانه آورد

هفت‌برکه: دکتر احمد اقتداری با کلمات زیست و اکنون که رفته، کلمات شاعرانه همچنان به یادش ردیف می‌شود. چند تن از شاعران گراش، از جمله صادق رحمانی، امیرحمزه مهرابی، ابراهیم مهرابی و مصطفی کارگر و همچنین چند تن از شاعران منطقه از جمله احمد حبیبی از بستک، در رثای دکتر اقتداری شعرهایی سروده‌اند.

با همان کلماتی که در دست‌های تو بود

سروده‌ی صادق رحمانی

آه ای پدر!
اکنون
با همان کلماتی که در دست‌های تو بود
جیب‌هایم را پر از امید کن

دیر زمانی است
که رویاهایم گم شده‌اند
می‌دانم… می‌دانستم
باید به دریا می‌رفتی
و از دهان موج‌ها و ماسه‌ها
آرزویی‌ برایم صید می‌کردی!

بلند شو!
ای آن‌که دریا را به کتابخانه آوردی
از این دایره برخیز
آبی بنوش!
دیر زمانی است
که پرنده‌ای
پرنده‌ای که فدایی تو بود
در میانه سراب و سبلان
در لانه‌اش بی‌خواب است

دیر زمانی است
که لبخندی از مهر
لبخندی از میترا گرمت نکرده است

پدر، نگاه کن
قمر در روشنایی روز می‌درخشد
اما راه طولانی است
و قدم‌های تو کوتاه

به یاد می‌آورم
که حرف‌هایت را چون قاب عکسی خالی
به دیوار می‌کوبیدی
با این‌ همه
بلند شو پدر!
از این دایره به سماعی بلند برخیز
دست‌هایت را بردار
بال‌هایت را بپوش!

و آن‌چنان
از گناوه تا چاه‌بهار
و آن چنان
از گراش تا کدکن
راهی شو
راهی شو
تا از سه راه محمودی بگذری
و دوباره  به خانه برگردی!

 

ستارگان آسمان گراش

 سروده امیرحمزه مهرابی، همراه با پاورقی

به مناسبت درگذشت استاد دکتر احمد اقتداری

شهر من دریایی از گوهر بود
جنس خاکش جمله سیم و زر بود

مهد شیران و دلیران زمان
می درخشد در زمین و آسمان

مردمانش خیًرند و با صفا
مومنند و عالمند و با وفا

در نجابت شُهره ی دوران شدند
در سخاوت جمله هم پیمان شدند

چون نگنجد وصف یاران در کلام
از شهیدانش نگویم، والسلام(۱)

افتخار ما بوَد «محرابِ» شیر(۲)
کشته شد در راه امنیت به تیر

گرچه «دهباشی» مثال حاتم است (۳)
نوکری از نوکران خاتم (ص) است

«سید عباس» ش بزرگ شهر ماست (۴)
عالمی وارسته  در دین خداست

«میر» ما چون «مرتضای» زاهد است(۵)
در «سعادت»  یکه تاز و واحد است

«شیخ رحمانی» ادیبِ خوش بیان (۶)
وصف او باشد به شهر من عیان

حاتَم دوران ما  «انصاری» است (۷)
در کرامت همچو رودِ جاری است

شاعر شیرین سخن «شیدای » ما (۸)
شِعر او باشد همه نجوای ما

عاشق ایرانی و ایران  ببین
«اقتداری» در صف شیران ببین(۹)

از خلیج فارس، با چنگ و سخن
در دفاع از سر زمین و از وطن

جان و مال و زندگی را داد و رفت
نام ایران زد به دل  فریاد و رفت

امیر حمزه مهرابی
قم- ۳۰ فروردین ۱۳۹۸

 

پاورقی‌ها:

۱- مراتب و جایگاه شهیدان از همه بالاتر است و سرودن شعر برای ۱۲۰ شهید سرافراز شهرستان گراش در این مختصر، حق مطلب ادا نمی‌شود. نیت کرده‌ام انشاءالله در اولین فرصت، مجموعه شعر اختصاصی برای همه شهیدان به محضرشان تقدیم کنم .

۲- مرحوم «محراب » جَدً خاندان مهرابی هاست که به همراه جمعی از جوانان گراشی برای سرکوب راهزنان و دزدان که چندین بار به گراش و ارد دستبرد زده بودند به درخواست آغا میر مرتضی ( حجت الاسلام سید مرتضی سعادت) به منطقه اطراف ارد اعزام می شوند که در این ماموریت به دست اشرار کشته می شود . قبر وی در «تنگ محراب کشته» واقع شده و محل اُطراق و فاتحه خوانی کاروان‌های عبوری بوده است.

۳- مرحوم «حاج اسداله دهباشی» فرزند کربلایی علیرضا دهباشی گراشی و برادر فتحعلی خان گراشی بیگلربیگی لارستان و بنادر، بانی مجموعه دهباشی در گراش از جمله بزرگترین برکه ایران معروف به گنج البحر( برکه کل) می باشد.

۴- آیت الله «سید عباس معصومی» جدً حجت الاسلام سید عباس معصومی است که جزء مجتهدین بنام دوران خود بوده اند و در نجف و کرمانشاه به درس و بحث مشغول بوده اند . از ایشان آثار زیادی بر جای مانده است که یکی از آن ها به نام « محاسن الاخلاق» به همت نوه ایشان ( سید عباس معصومی ) فرزند آیت الله سید محمود به چاپ رسیده است.

۵- مرحوم «میر مرتضی سعادت»  یکی از زُهًاد وعرفای گراشی بوده که در زمان حیاتش محل رجوع و مورد اعتماد مردم بوده اند. فرزندان و نوادگان آن مرحوم، شخصیت های بزرگ، محترم و تاثیر گذاری هستند که برخی از آنان عبارتند از: شهید سید ناصر سعادت ، حجت الاسلام دکترشیخ رضا زاهدی ،جانباز عزیز مرتظی واحدی و دها دکتر و متخصص از خاندان سعادت .

۶- مرحوم حجت الاسلام «علی اصغر رحمانی» خطیبی توانا و شاعری خوش قریحه بود که مردم با مرثیه خوانی های وی در صبح روزعاشور خاطرات نوستالوژیکی را در خاطره ها  دارند . دکتر صادق رحمانی شاعر متعهد و مدیر رادیو فرهنگ ، یکی از فرزندان آن مرحوم است.

۷- مرحوم شیخ احمد انصاری بازرگان خوش نام گراشی است که حسینه اعظم گراش، بیمارستان امیر المومنین و بسیاری از اماکن مذهبی ، آموزشی و فرهنگی در سطح استان فارس و کشور به همت ایشان ساخته شده است.

۸- مرحوم محمد جعفر خان گراشی فرزند حاج رستم خان که در سن ۴۲ سالگی در یک درگیری محلی کشته شده است . از وی دیوان فاخری ازشعر بر جای مانده است که به همت دکتر احمد افتخاری و توسط انتشارات همساده در سال ۱۳۷۶به چاپ رسیده است.

۹- مرحوم دکتر احمد اقتداری استاد دانشگاه، پژوهشگر و نویسنده برجسته گراشی است که در سطح کشور چهره ای شناخته شده و معروف به « پدر مطالعات خلیج فارس» می باشد. مرحوم در روز سه‌شنبه ۲۷ فروردین‌ماه ۱۳۹۸ در تهران فوت کردند و بنا به وصیت خودشان پس از تشییع جنازه  در تهران، قرار است در زادگاهش گراش به خاک سپرده شود .

 

برای دکتر احمد اقتداری

(پدر تحقیقات خلیج فارس)

سروده ابراهیم مهرابی

او که با دریا و اقیانوس بود
چون زمین با مِهر، بس مانوس بود

عِرق ملی، غیرتش را می‌فُزود
پایش از خارِ مغیلان، کی غنود؟!

در جوانی شوقِ تحقیقش به سر
بس سفرها کرد، با رنج و خطر

پاسدارِ هر چه نامش فارس بود
خانه‌ای افراشت، بامش فارس بود

او به جای حکمرانی چون پدر
در پی تحقیق رفت و در به در

روز و شب از قریه‌ای تا شهر رفت
پای او زخمی از این قشلاق زفت

حاصل عمرش، مقالاتِ وزین
حافظِ ایرانی و ایران زمین

بر خلیج فارس، حکمش چون پدر
خَط خطِ مکتوبِ احمد، پر ثمر

حَبّذا و مرحبا مردِ قلم
کی رود خورشیدِ نامت برعدم؟!

ریشه‌اش از خاکِ محبوب گراش
چشمهایش طعنه بر پیکر تراش

_پاس می دارم تلاشت ای عزیز
ای خدا اوراقِ عِلمَش را مریز!

آن که اینک نزد رب سرمد است
اقتداری، یارِ ایران، احمد است

مفتخر مائیم و بحرِ نیلگون
رحمتش بادا زحق از حد فزون

_کَثَّرَالله ُ مِثلَ احمدَ، فی الزمان!
عَبقَریَّه، اشرفیه، ذا المکان!

اول اردیبهشت ۱۳۹۸ه.ش.

 

در سوگ مرحوم دکتر احمد اقتداری

مشهور به احمدخان (پدر مطالعات خلیج فارس)

سروده مصطفی کارگر

گشوده خاک، بغل را برای احمدخان
«سفر بخیر» بگو در رثای احمدخان

چه موج‌ها که هم‌آوازِ آسمانِ خلیج
شنیده‌اند دمادم صدای احمدخان

وزیده در دل تاریخ، یاد و نام جنوب
به لطف دفتر دل پابه‌پای احمدخان

کجا دوباره می‌آید کسی که بگذارد
قدم به هیبت دریا به جای احمدخان

خلیج فارس برافراشت قامت و گفتا:
منم مسبب شوق و بقای احمدخان

ز شعر و دفتر فرهنگ هم ندا برخاست:
کجاست واژه که گوید ثنای احمدخان

رسید فصل خموشی… درودها گفتیم
حساب مهر و صفا با خدای احمدخان

گراش ـ ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸

 

در رثای مرحوم استاد دکتر احمد اقتداری
پدر مطالعات خلیج فارس 
سروده‌ی: احمد حبیبی- بستک

درودی می‌فرستم از بُنِ جان
به دانشمند خاک پاک ایران

به استادی بزرگ و فحل و کامل
که در علم و ادب بوده‌است عامل

کلامش مستدل، دور از ریا بود
روان و محکم و بی ادّعا بود

بیان او ز تاریخ کهن بود
ادیب و عالم و شیرین سخن بود

وجودش مملو از عشق وطن بود
چو عشق عاشقان، در انجمن بود

محبِّ فارس و این زیبا خلیجش
تلاش و جدّ و جهد بی‌دریغش

کتاب و گفته‌هایش، ماندگار است
اثرهایش به کلّی افتخار است

به لار و هم گراش ‌و هم به شیراز
همیشه بوده‌است او محرم راز

تمام عشق او؛ ایران زمین بود
خلیج فارس چون دُرِّ ثَمین بود

مرید و مخلص فرهنگ ایران
به تحقیق و کتابت داشت ایمان

ز عشقش در جوانی‌ها سخن داشت
سخن‌هایی ز این بوم کهن داشت

ز ایّام جوانی خوش قلم بود
کتابت‌های او چون جام جم بود

به دریای جنوب و برّ و بومش
به هر جای و مکان و تار و پودش

به فارس و لار و بستک ، در سفر بود
سفر با عشق و از نوعی دگر بود

اوز با جویم و هم خنج باستان
به شیرینی بیان کرده به داستان

به لنگه ، پارسیان و بندر کنگ
که در مدحش بمانم ابکم و گنگ

به عبّاسی و میناب و به رودان
به جاسک و ساحل دریای عمّان

کلام و صحبتش؛ درّ و گهر بود
برای اهل تحقیق، پر ثمر بود

چو «لارستانْ کهن» را می‌گشایی
بود وحدت، به دور از هر جدایی

دگر «فرهنگ لارستان» و لاری
ز گوهرْ بارْ کِلکِ اقتداری

«خلیج فارس» ، کتابِ مستطابی است
که با بیگانگان، هر نوع خطابی است

به اَسناد و به اَنواع مدارک
کند ثابت به دنیا و ممالک

که ما از دورِ دوران، برقراریم
به سرحدّات خود، چون شاهبازیم

بیان و نکته‌های اقتداری
به ما بخشیده هر نوع اعتباری

کتابت‌های او، جمله منابع
متین و مُتقَن و باشد مراجع

رفیقِ ایرجِ افشارِ نامی
بهین خدمت نمود با هر پیامی

دوتایی، کلّ ایران و جهان را
بگردیدند به سوی هر نشان را

کتیبه خواندن و نسخت بدیدن
از این و آن، حکایت‌ها شنیدن

به هر شهر و به هر قریه، سفر را
سفرهایی پر از سود و ثمر را

«ستوده» بود و «افشار» بود و «او» بود
سه‌تایی، جمع‌شان در گفت‌و‌گو بود

به هر ده‌کوره‌ای از ملک ایران
شناس و آشنا بودند، نه میهمان
______

خداوندا! که احمد خان ما را
روانش شاد گردان، دور از بلا را

بهشتِ عَدْن را بر وی عطا کن
به جنّات النّعیم، او را صدا کن

۱۳۹۸/۱/۲۷